تشخیص کتاب های علمی از زرد (با ۵ معیار ساده)

تشخیص کتاب های علمی از زرد

 

مشاهده در یوتیوب

 

در حال قدم زدن داخل کتابفروشی هستید که یک کتابی توجه شما را به خود جلب می‌کند. اما مردد هستید که آیا این کتاب، یک کتاب علمی و مفیدی است یا یک کتاب زرد و بی‌اعتبار که مطالعه آن کمکی به شما نخواهد کرد. در این قسمت از پادکست ارتقا من به شما کمک می‌کنم تا با چند نشانه ساده، در سریع‌ترین زمان ممکن به این قوه تشخیص دست پیدا کنید.

تعریف کتاب های زرد و علمی:

در ابتدا بیاید یک تعریف از کتاب های زرد و کتاب های علمی داشته باشیم تا به یک زبان مشترک در این زمینه برسیم.

کتاب‌های زرد به کتاب‌هایی اطلاق می‌شوند که وعده رسیدن به یک دستاورد بزرگ در یک مدت زمان بسیار کوتاه را به مخاطب می‌دهند. همچنین، این دسته از کتاب‌ها ممکن است حاوی اطلاعات غلط باشند، مطالبی را ارائه دهند که صرفاً به مذاق عده‌ای خوش می‌آید اما بر اساس خطاهای تفکر شکل گرفته و تحقیقات علمی صحت آن‌ها را تایید نکرده است. این مطالب در نهایت کمکی به خواننده نمی‌کنند.

در مقابل، مطلب علمی به مطلبی گفته می‌شود که بر اساس پژوهش‌های علمی و مقالات، درستی آن اثبات شده باشد. این نوع مطالب نظر شخصی یک نویسنده نیست، بلکه حاصل پژوهش‌هایی است که در مورد افراد زیادی انجام شده و نتایج آن در ژورنال‌های معتبر به چاپ رسیده است.

کتاب علمی، کتابی است که اکثر گزاره‌ها و جملات استفاده شده در آن بر اساس پژوهش‌های علمی، درستی‌شان اثبات شده باشد. ذکر این نکته ضروری است که در عمل هیچ کتابی نمی‌تواند کاملاً علمی باشد و تمام مطالب آن با استناد به مقالات علمی نقل شود؛ چرا که چنین کتابی اینقدر خشک و از هم گسسته به نظر می‌رسد که به هیچ وجه قابل خواندن نیست، چه برسد به این که منجر به ایجاد تغییرات مثبت در خواننده آن بشود. درنتیجه حتی در علمی‌ترین کتاب‌ها هم همیشه درجاتی از طرز فکر و ذهنیت نویسنده قابل ردیابی است. با این حال، اکثر مطالب کتاب های علمی دارای مرجع علمی مشخص است و پژوهش‌های انجام شده بر روی افراد زیادی وجود دارد که درستی گزاره‌های آن‌ها را تایید می‌کند. این تعریف عمدتاً در مورد نوشته‌های غیرداستانی مانند کتاب‌های روانشناسی و توسعه فردی صدق می‌کند.

علاوه بر دو دسته کتاب‌های علمی و زرد، دسته سومی نیز وجود دارد که شامل کتاب‌های روانشناسی و توسعه فردی است که لزوماً بر اساس پژوهش‌های علمی نوشته نشده‌اند، اما نویسنده در آن‌ها حرف عجیب و غریبی نمی‌زند و وعده دروغی نمی‌دهد. این کتاب‌ها بر اساس تفکرات منطقی و تجارب نویسنده شکل گرفته‌اند و ممکن است بسیار مفید باشند، اما به دلیل عدم استناد به پژوهش‌های علمی، نمی‌توان آن‌ها را علمی نامید. با این حال، این کتاب‌ها زرد نیز محسوب نمی‌شوند زیرا مطالب اشتباه یا ادعاهای دروغین ارائه نمی‌دهند و می‌توانند کمک‌کننده باشند. در واقع اکثر کتاب‌های موجود در بازار در زمینه روانشناسی و توسعه فردی در همین دسته سوم قرار می‌گیرند. کتاب‌هایی مانند «عادت‌های اتمی» اثر جیمز کلیر و «شازده کوچولو» نمونه‌هایی از این دسته هستند. کتاب «عادت‌های اتمی» فاقد رفرنس علمی است اما مطالب آن منطقی و درست به نظر می‌رسد و حتی کتاب‌های علمی بعدی در زمینه عادت نوشته شده‌اند هم اغلب اقتباس‌هایی از همین کتاب داشته‌اند. «شازده کوچولو» نیز یک کتاب رشد فردی داستان‌محور است که تجارب عمیق و احساسات مثبتی را به خواننده منتقل می‌کند اما علمی نیست و قرار هم نبوده علمی باشد.

۵ معیار تشخیص کتاب های علمی از زرد:

حال که با تعاریف کتاب‌های علمی و زرد آشنا شدیم، در ادامه به معرفی پنج معیار می‌پردازیم که به کمک آن‌ها می‌توان به از ظاهر یک کتاب تشخیص داد که آیا آن کتاب علمی و کاربردی است یا زرد.

۱) عنوان کتاب:

عنوان یک کتاب می‌تواند اطلاعات زیادی درمورد آن به ما منتقل کند. استفاده از واژه‌هایی مانند جادو”، “فرکانس”، “انرژی و وعده رسیدن به یک دستاورد بزرگ در مدت زمان کم در عنوان، معمولاً نشانه‌های یک کتاب زرد هستند. همچنین، اگر عکس نویسنده در کنار یک ماشین مدل بالا یا ویلای میلیون دلاری بر روی جلد کتاب دیده شود، این نیز می‌تواند از نشانه‌های کتاب زرد باشد. البته ذکر این نکته ضروری است که هیچ قاعده‌ی صددرصدی وجود ندارد و ممکن است استثناهایی نیز وجود داشته باشد. گاهی اوقات نویسندگان علمی و کارکشته نیز ممکن است از چنین عناوینی به دلیل جذب مخاطب بیشتر استفاده کنند که در این صورت شاید بتوان آن را یک نوع کج‌سلیقگی در ارائه کتاب دانست. با توجه به همین یک معیار، می‌توان بسیاری از کتاب‌هایی که صرفاً نظرات شخصی نویسنده را ارائه می‌دهند و بر اساس پژوهش‌های علمی نیستند را به راحتی تشخیص داد.

۲) شناخت نویسنده:

شناخت نویسنده کتاب و تخصص او می‌تواند معیار مهمی در تشخیص اعتبار کتاب باشد. باید بررسی کرد که این نویسنده در چه زمینه‌ای شناخته شده است؛ آیا به دلیل ارائه مطالب مفید و علمی مشهور است یا به دلیل مطالب زرد و رویافروشی. باتوجه به این که در ایران، ما اغلب به نسخه ترجمه‌ شده‌ی کتاب‌هایی که در جهان پرفروش شده‌اند دسترسی پیدا می‌کنیم (و هر کتاب بی نام و نشان و ضعیفی ترجمه نمی‌شود) فرصت خاصی برای جستجو و شناخت نویسنده در سطح بین‌المللی داریم. درواقع با نگاه به کتاب‌های مختلف در زمینه روانشناسی و توسعه فردی می‌بنیم که یک تفاوت چشم‌گیر بین نویسندگانی که صرفاً نظر شخصی خود را بیان می‌کنند و افرادی که متخصص یا استاد دانشگاه (در آن زمینه به خصوص) هستند وجود دارد. اساتید دانشگاه معمولاً احساس مسئولیت بیشتری در قبال مطالبی که در کتاب‌هایشان می‌نویسند دارند؛ زیرا اعتبار آن‌ها به صحت این مطالب وابسته است. آن‌ها سعی می‌کنند بهترین و گزیده‌ترین مطالب را ارائه دهند تا اعتبار علمی خود را حفظ کنند. اما نکته‌ای که باید به آن توجه کنیم این است که نویسندگانی که مدرک دانشگاهی ندارند اما اعتبار زیادی در سطح جهانی دارند نیز معمولاً مطالب گزینش شده و مفیدی را ارائه می‌دهند.

بررسی صفحات شبکه‌های اجتماعی نویسنده نیز می‌تواند در شناخت جنس مطالب او کمک‌کننده باشد. به عنوان مثال، مارک منسون نویسنده‌ای است که حتی خودش هم ادعای علمی بودن ندارد و می‌گوید که «من درس‌های زندگی را خارج از کلیشه‌های تکراری بیان می‌کنم» و مطالب او واقعا هم برای افراد بسیاری در سراسر جهان مفید بوده است (گفتنی است که خود من هم به نوشته‌های او علاقه‌مندم). در مقابل، جو وایتالی از اساتید معروف قانون جذب است که در مطالب خود دائم از معجزه و ذهنیت موفقیت از طریق قانون جذب صحبت می‌کند و رویکرد او با کتاب‌های علمی متفاوت است. همچنین، جول اوستین، کشیش معروف آمریکایی، با رویکرد مذهبی به دنبال ایجاد آرامش در مخاطبان است و نباید از کتاب‌های او انتظار مطالب علمی داشت. درواقع افرادی مانند جی شتی، جیمز کلیر، رابین شارما و برایان تریسی همگی نویسندگانی هستند که لزوماً اعتبارنامه دانشگاهی (در زمینه نوشته‌هایشان) ندارند، اما این به تنهایی نشان دهنده این نیست که کتاب‌های آن‌ها نمی‌توانند مفید باشند. به طور کلی، اگر نویسنده یک فرد دانشگاهی باشد، خیال ما به عنوان خواننده در قبال اعتبار کتاب راحت‌تر است، اما این به آن معنا نیست که کتاب‌های نویسندگان غیردانشگاهی لزوماً بی‌فایده هستند. شهرت نویسنده و جنس مطالبی که ارائه می‌دهد (مطالبی که در صفحات شبکه‌های اجتماعی او به اشتراک گذاشته می‌شود) معیار مهمی در انتخاب کتاب است.

۳) داشتن منابع معتبر در انتهای کتاب:

وجود رفرنس در انتهای کتاب یکی از ساده‌ترین و مهم‌ترین معیارهای تشخیص یک کتاب علمی است. اگر به دنبال یک کتاب علمی هستید، بررسی چند صفحه آخر کتاب و مشاهده منابع و مآخذ استفاده شده، می‌تواند نشان دهد که آیا نویسنده بر اساس نظرات شخصی صحبت می‌کند یا به مقالات و پژوهش‌هایی استناد دارد که درستی مطالبش را اثبات کرده‌اند. هرچه تعداد رفرنس‌های یک کتاب بیشتر باشد، اعتبار علمی آن نیز به تبع آن بیشتر است. با این حال برخی از انتشارات‌ها مانند نشر نوین، به دلیل افزایش هزینه چاپ، قسمت رفرنس‌ها را از انتهای کتاب‌های حجیم حذف کرده و در وب‌سایت خود بارگذاری می‌کنند (که البته اگر در کتابی این تصمیم گرفته شده باشد، این موضوع معمولاً در فهرست کتاب ذکر می‌شود). به طور کلی، وجود رفرنس در انتهای کتاب یک معیار سریع و قابل اعتماد برای تشخیص کتاب‌های علمی است. البته، همانطور که پیش تر اشاره کردیم، بسیاری از کتاب‌های مفید مانند «عادت‌های اتمی» فاقد رفرنس هستند، اما کتاب زرد و بی‌اعتباری نیز محسوب نمی‌شوند؛ زیرا مطالب آن‌ها منطقی و درست به نظر می‌رسد و وعده دروغین نیز به مخاطب نمی‌دهند. همچنین، کتاب‌های برخی از نویسندگان با اعتبار علمی بالا مانند «دکتر اروین یالوم» که یک روانپزشک آمریکایی شناخته شده است، نیز ممکن است داستان‌محور باشند و در کل نیازی به رفرنس نداشته باشند. به طور مثال یالوم در کتاب‌ «مامان و معنای زندگی» داستان مراجعینش را روایت می‌کنند و هدف او انتقال مفاهیم از طریق داستان است و عدم وجود رفرنس به معنای زرد یا غیرمفید بودن این کتاب نیست.

۴) ناشر کتاب:

ناشر کتاب نیز می‌تواند یک معیار برای تشخیص اعتبار علمی کتاب باشد. معمولاً ناشرین یک خط فکری مشخص دارند و اکثر کتاب‌هایی که منتشر می‌کنند از یک جنس هستند. برای مثال، نشر ارجمند و نشر دانژه اغلب کتاب‌هایی را منتشر می‌کنند که به طور خاص برای روانشناسان و سایر متخصصین سلامت روان نوشته شده‌اند. در مقابل، ناشرینی مانند نشر نوین و نشر میلکان، خوانندگان عمومی را مورد هدف قرار داده‌اند؛ هرچند که اکثر کتاب‌های این انتشارات‌ها نیز با وسواس انتخاب شده‌اند و کتاب‌های علمی و پژوهش‌محوری هستند. البته، این یک قاعده کلی نیست و ممکن است کتاب‌هایی از این ناشرین نیز وجود داشته باشد که لزوما کاملاً علمی نباشند. به عنوان مثال، کتاب «مرزها و رابطه‌ها» که توسط خانم ملیسا اربن نوشته شده است، توسط یکی از همین ناشرین منتشر شده و کتاب پرفروشی نیز هست، اما به پژوهش‌های علمی استناد نمی‌کند. ملیسا اربن یک بلاگر در زمینه سلامت روان است که تجربیات خود را منتقل می‌کند و نه یک روانشناس (که البته هیچ کجا ادعایی غیر از این هم نداشته است). بنابراین، در کنار توجه به ناشر، باید به محتوای کتاب نیز توجه کرد. ذکر این نکته ضروری است که معرفی ناشرین بر اساس تجربه شخصی من صورت گرفته است و جنبه تبلیغاتی ندارد.

۵) رزومه‌ افرادی که در ابتدای کتاب از آن تعریف می‌کنند:

افرادی که در قسمت ابتدایی کتاب از آن تعریف می‌کنند نیز می‌توانند نشانه ای از اعتبار کتاب باشند. اگر فردی مانند برایان تریسی از کتابی تعریف کند، لزوماً به معنای علمی بودن آن نیست، اما اگر فردی با اعتبار علمی مانند آدام گرانت در صفحات ابتدایی کتاب نظر مثبتی درباره آن بنویسد یا از آن تقدیر کند، احتمالاً آن کتاب واقعاً علمی و ارزشمند است. افراد معتبر معمولاً اعتبار خود را برای تبلیغ هر کتابی به خطر نمی‌اندازند و توصیه آن‌ها می‌تواند نشانه‌ای از کیفیت علمی کتاب باشد. آشنایی با نویسندگان معتبر و شناخته شده می‌تواند در تشخیص کتاب‌های علمی کمک‌کننده باشد.

چند پیشنهاد نهایی برای تشخیص کتاب‌ های خوب از بد:

در انتهای این مطلب، سه پیشنهاد برای تشخیص بهتر کتاب‌های خوب خدمت شما ارائه می‌کنم:

  • تا می‌توانید تجربه کنید!

    مطالعه کتاب‌های مختلف، حتی اگر همه این کتاب‌ها از ابتدا کتاب‌های عالی و کارآمدی نباشند، می‌تواند به مرور زمان قوه تشخیص شما در تمیز انواع سبک نوشتار و محتوای کتاب‌های مختلف را بالا ببرد. با کسب تجربه، کم کم می‌توانید با نگاه کردن به جلد، عنوان، توضیحات پشت جلد و مقدمه کتاب، به راحتی تصمیم بگیرید که آیا این کتاب برای شما مفید است یا خیر.

  • دنبال کردن پیشنهادات افراد حرفه‌ای و مورد اعتماد:

    افرادی که رفتار، گفتار و طرز فکر آن‌ها برای شما الهام‌بخش بوده و زندگی شما را بهبود بخشیده‌اند و اهل مطالعه نیز هستند، معمولاً کتاب‌های ارزشمندی را هم مطالعه و معرفی می‌کنند. این افراد معمولاً اعتبار خود را با تبلیغ کتاب‌های بی‌کیفیت خدشه‌دار نمی‌کنند. درنتیجه اگر می‌گویند کتابی خوب است، می‌شود به اعتبار  آن‌ها، آن کتاب را خواند و از آن درس‌های مفیدی یاد گرفت.

  • نویسندگان کارکشته را بشناسید!

    نوشته‌های نویسندگان با تجربه به مرور زمان پخته‌تر و کامل‌تر می‌شود. معمولاً کتاب‌های جدیدتر این نویسندگان از آثار قبلی آن‌ها بهتر هستند، به ویژه اگر در زمینه‌های جدیدتری نوشته شده باشند. درنتیجه پیشنهاد می‌کنم نام نویسندگان خوب را به خاطر بسپارید، چرا که دنبال کردن آثار آن‌ها می‌تواند دسترسی به طیف وسیعی از کتاب‌های باکیفیت را فراهم کند. به عنوان مثال، کتاب‌های آدام گرانت همواره با کیفیت بالا و محتوای علمی بوده‌اند و به مرور زمان نیز پخته‌تر شده‌اند.

نتیجه‌گیری:

تشخیص کتاب‌های علمی و مفید از کتاب‌های زرد و بی‌اعتبار در دنیای وسیع کتاب‌ها می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. با توجه به پنج معیار عنوان شده در این مقاله شامل عنوان کتاب، شناخت نویسنده، وجود منابع، ناشر کتاب و نظرات افراد معتبر در مورد آن کتاب مشخص، می‌توان با احتمال بیشتری کتاب‌های مفید و علمی را تشخیص داد. همچنین، کسب تجربه از طریق مطالعه، دنبال کردن توصیه‌های افراد مورد اعتماد و شناخت نویسندگان کارکشته می‌تواند به انتخاب بهتر کتاب‌ها کمک کند. هدف نهایی، افزایش آگاهی جامعه و کمک به افراد برای انتخاب کتاب‌هایی است که به رشد و پیشرفت آن‌ها کمک می‌کند.

 

آموزش پیشنهادی

حراج!

دوره خوش بینی آموخته شده

قیمت اصلی: ۲۴۹,۰۰۰تومان بود.قیمت فعلی: ۰تومان.

این پادکست‌ها را هم گوش کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *